ظاهر
(فقه) الف - هرگاه درمقابل ((اصل)) استعمال شود عبارت است از هر امريكه بطور ظنى دلالت برچيزى( در قلمرو زندگى قضائى )نمايد خواه اصحاب دعوى براى اثبات يا دفاع بآن استناد نمايند يا نه، و اعم از اينكه قابل استناد براى اصحاب دعوى درمقام مزبور باشد يا نه. بنابراين:
اولا- ظاهر اعم از دليل مذكور درماده 353 قانون آئين دادرسى مدنى است.
ثانيأ- ظاهر اعم از اماره قانونى واماره قضائي مذكور در ماده 1321 ق- م است زيرا بحسب اين ماده و با توجه بماده 1324 ق- م اماره قانونى بايد مصرح در قانون باشد و اماره قضائى بسيط نميتواند باشد وحال اينكه اماراتي وجود دارند كه بطور بسيط دلالت بر اموى مى نمايند و مصرح در قانون هم نيستند مانند صدور چك كه دلالت بر مديونيت صادر كننده چك دارد.
ب- دلالت يك عبارت بر مقصود گوينده بيش وكم خفاء و ظهور دارد : گاهى عبارت آنقدر صريح در مقصود گوينده است كه احتمال مخالف را نميتوان پيش كشيد در چنين صورتي عبارت گوينده را نسبت به مدلول آن، نص گويند چنانكه در ماده 30 ق - م عبارت بصراحت دلالت دارد كه مقصود از ملك اعم از منقول و غيرمنقول است و عبارت ماده در اين معنى نص است. اما اگر دلالت يك عبارت بر قصد گوينده بآن حد از وضوح نباشد و تاب احتمال مخالف را داشته باشد آن عبارت را نسبت بيك معنى كه در ميان احتمالات متعدد زودتر بذهن مى آيد ظاهر مينامند چنانكه در ماده بالا ظاهر اين است كه مقصود از تصرف، تصرف مادى است نه اعم از تصرف مادى و تصرف حقوقى از قبيل بيع و رهن و غيره.
...
طبيب قانونى Medtcine legale
علمي كه موضوع آن طرز رسيدگى به آثار و نشانه هاى بزه و كشف آن و شناسائى بزهكار است.
...
ضابط
بلوك را بچند ناحيه تقسيم كرده و براى هر ناحيه اداره اى بعنوان اداره ناحيتى تاسيس و رئيس آن اداره( كه نماينده وزارت كشور در آن ناحيه بود )را ضابط يا مباشرميگفتند كه بتصويب نائب الحكومه بلوك و امضاء حاكم ولايت بسمت خود منصوب مى شد وكدخدايان دهات تابع او بودند و حفظ امنيت رفاه ونظم ناحيه ها بعهده ضابطان بود (ماده 365 ببعد قانون تشكل ايالات و ولايات مصوب 1352 قمرى )
...
صاحب
در لغت بمعني ملازم شخص يا چيزى را گويند. و بمعنى مالك مال است وبمعنى اداره كننده قوم يا انسان يا حيوان يا مالى را گويند مثلا امير لشكر را صاحب جيش گويند. دراصطلاحات ذيل بكار رفته است:
...
ساباط
(فقه) سقفى است بين دو ديوار يا دوبناء واقع در دوست يك معبر عمومى يا اختصاصى. بديهى است كه در زير آن معبر وجود دارد.
...
ژران دافر Gerant d,affaire
(مدني) دراصطلاحات حقوق مدنى فرانسه بكسى گفته ميشود كه ازطرف غيرو بحساب او و بدون اخذ نيابت و نمايندگى از او كارى انجام دهد. اين عمل را Gestion d,affaire نامند وكسيكه كار بنفع او شده است Gere ناميده ميشود (ماده 1372 تا 1375 قانون مدنى فرانسه) مؤلفان كلاسيك آنرا عمل حقوقى يكطرفى وشبه عقد ميدانند (رك. شبه عقد) مؤلفان جديد قصد يكطرفى عامل را كافى براى ايجاد تعهد ندانسته و آن قصد را بحكم قانون منشاء تعهد مى شمرند. انتقاد - همه ايقاعات همين خاصيت را دارند يعنى قصد يكطرف بانضمام حكم قانون منشاء اثرحقوقى است نهايت اينكه پاره اى از اين ايقاعات(مانند ابراء) احكام امضائى هستند( يعنى قبل از قانونگذاري درعرف وعادت وجود داشت و مقنن آنها را تاييد كرده است.) و پاره اى ديگر مانند مورد مانحن فيه از احكام تاسيسي هستند. موضوع عمل ژران دافر امور مالى است خواه بصورت عمل حقوقى (محتاج بقصد انشاء) باشد چون اجاره مال غير بنغع او، ياعمل مادى صرف باشد مانند تعمير ديوار همسايه كه مشرف بخرابى است. ماده 306 قانون مدني تأسيس حقوقى ژران دافر را از حقوق فرانسه اقتباس كرده است و چون دراين زمينه اصطلاح خاصى بپارسى بوجود نيامده فعلا همان اصحللاح باخترى عينا بكار ميرود. (شرح لمعه - جلد اول صفحه 441 -442)
...
زارع
در قانون اصلاحات ارضى 19- 10- 40 زارع كسى است كه مالك زمين نيست و بادارا بودن يك يا چند عامل زراعتي شخصأ ويا به كمك افراد خانواده خود در زمين متعلق به مالك مستقيما زراعت مى كند و مقدارى از محصول را بصورت نقدي يا جنسى بمالك ميدهد.
...
راى
(فقه) اصطلاح قديمى قياs كه در صدر اسلام بكار مى رفته است. (دادرسى مدنى) در دادرسى مدنى رأى تعريف نشده است وماده 154 آئين دادرسى مدنى فقط در مقام بيان رأى در امور ترافعى است نه در امور حسبى. راى ترافعى قدر مشترك بين حكم و قرار است (ماده 154 قانون آئين دادرسى مدني) (رك. حكم) در امور حسبي هم رأى صادر ميشود بنابراين ترافعى بودن قضيه شرط تحقق رأى نيست. تحقق دعوى در خارج (بدون اينكه در دادگاه طرح شده باشد) شرط صدور رأى نيست مانند مورد ماده 228 دادرسى مدنى. در صدق عنوان رأى بر دستورات اجرائي دادرس تأمل است زيرا طبعآ اجراي رأى غير از خود رأى است و دستورات اجرائي مقدمه اجراء است. گزارش اصلاحى رأى نيست بلكه سند صلحى اصت كه در دادگاه تنظيم ميشود و ارزش سند رسمى معامله را دارد (ماده 630 دادرسى مدنى و ماده 1291 ق- م)
...
ذاتى
(فقه) هر ماهيت مركب داراى اجزائى است كه ازآن اجزاء فراهم مى آيد وهر يك ازآن اجزاء را ذاتي آن ماهيت نامند يعنى آن جزء داخل در ذات آن ماهيت است چنانكه عقد، ماهيتى است مركب از ايجاب و قبول، و ايجاب ياقبول، ذاتي عقد مى باشند. تصور يك ماهيت، جداى از ذاتي آن ممكن نيست چنانكه تصورعقد بدون ايجاب يا بدون قبول ميسر نيست. اين اصطلاح در مقابل عرضي استعمال ميشود.
...
دائره
رك. شعبه – دوائر
دائن
(مدنى- فقه) كسيكه تعهدى بنفع او برذمه غير وجود دارد. در حال حاضر اصطلاح بستانكار بجاى آن بيشتراستعمال ميشود و متعهدله هم درهمين معنى بكار ميرود ولى ممكن است كسى متعهد له باشد اما دائن وبستانكارنباشد چنانكه كسيكه بنفع او تعهد ساختن خانه اى شده است متعهدله است ولى دائن يا بستانكارنيست يا كسيكه بموجب سندى استحقاق گرفتن وجه التزامى پيدا كرده عنوان دائن و بستانكار را ندارد ولى عنوان متعهدله را دارد. دائن و بستانكار هم در بعضى موارد نميتوانند بجاي هم بكار روند چنانكه ثالث دربيمه عمر، بفوت بيمه گزار بستانكار ميشود ولى عنوان دائن باو داده نميشود. بجاى بستانكار در اصطلاح ديگر در فقه و حقوق تجارت كلمه غريم وغرماء را بكار ميبرند و امروزه كمتر استعمال ميشود.
...
خادم
(آئين دادرسى مدنى) نوكر- كلفت- باغبان- منشى - مباشر و متصدى امور و مانند اينها. دهقان ملك كسى مشمول عنوان بالا نيست. عنوان خدمه دولت در ماده 156 قانون جزا بكار رفته است ولى منظور ازآن با كلمه خادم بمعنى اخص كه در بالا گفته شد فرق مى كند زيرا خادم وخدمه كه جمع آن است تا وقتى كه اضافه به كلمه دولت نشود درتفاهم عرف، اشعارى به خدمه دولت ندارد يعنى شامل آنان نميشود.
...
حابس
(مدني- فقه) حبس يكنوع ازعقود احسان است نظير وقف و با آن فرق دارد همانطوركه وقف كننده را واقف مى گويند حبس كننده را حابس مى نامند. (رك. حبس)
...
...
چك
(تجارت) نوشته اى است كه بموجب آن صادر كننده چك وجوهى را كه نزد ديگرى دارد كلا يا بعضا بنفع خود يا ثالث مسترد مى دارد (ماده 310 قانون تجارت ايران)
جائر
بمعنى ستم كننده است ودر فقه بعمال حكومت هاي غير قانوني گفته ميشود وبطور جمعي آنانرا ظامه (بفتح اول و دوم) نامند. مقصود ازاصطلاح ظالم درعبارت ((معونت ظالم)) همين معنى است. حكومت غيرقانونى را نيز حكومت جور نامند و حكومت قانونى را ((حكومت حقه)) گويند.
...
ثالث
(مدنى- فقه) الف - كسيكه طرف عقد نيست وقائم مقام هيچيك ازمتعاقدين نمى باشد (ماده 231- 448 ق- م)
ب- كسيكه طرف عقد نيست هرچند كه قائم مقام يكى ازطرفين باشد (ماده 399 ق- م)
ج - بيگانه نسبت بامرى كه دوطرف دارد مانند ثالث نسبت به متداعيين لك دعوى.
...
تاخير
در لغت بمعني پس انداختن و ديركردن است. دراصطلاحات ذيل بكار رفته است:
تأخير بيان از وقت حاجت
(فقه) وقت حاجت در اين جا يعنى موقعى كه برحسب اقتضاء عقل ومصلحت بايد مطلبي گفته شود (وقت گفتن نه وقت خاموشى) وتأخير بيان از وقت حاجت يعنى درموقع گفتن سكوت اختياركردن و آنگاه بيموقع سخن گفتن. دوچيز طيره عقل است دم فروبستن بوقت گفتن وگفتن بوقت خاموشى چون سكوت در مقام بيان عقلا پسنديده نيست لذا بايد براى آن سكوت معنى در نظر گرفت (برخلاف قاعده لاينسب لساكت قول) و بهمين جهت گفته اند: سكوت در مقام بيان بيان است: يعنى سكوت واقعى كه قابل تمسك نباشد نيست وقاعده لاينسب لساكت قول دراين مورد جارى نميشود.
...
پاداش
(حقوق ادارى) وجهى كه درازاء خدمتى يا ابراز لياقتى داده شود. على الاصول متناوب و مستمر نيست و پرداخت آن تابع آئين نامه مزايا نمى باشد تأثيرى در حقوق تقاعد ندارد. رك. حق حضور- دستمزد - كمك هزينه - پاداش - فوق العاده - اضافه حقوق.
...
آ ئين دادرسي
اسم مجموعهاى است از مقررات كه به منظور رسيدگى بمرافعات يا شكايات (قضائي و ادارى) يا درخواستهاى قضائى ( مانند درخواست در امور حسبى) و ما نند آنها وضع و بكار ميرود ما نند آئين دادرسي مدنى( يا اصول محاكمات حقوقى) و آئين دادرسي كيفرى و آئين دادرسي ادارى و جز اينها.
1- پراگماتیسم : اصالت دادن به عمل در مقابل فکر و عقیده ( ضد متافیزیک )
2- پولیتیک : علم سیاست – تدبیر اندیشیدن
3- پسی فیسم : صلح طلب – مخالف جنگ به هر نوع وشکلی که باشد
4- پروونسیالیسم : اعتقاد به عدم تمرکزکارها در مرکز کشور و اعتقاد به ناحیه ای شدن
5- تاکتیک : شیوه و فنون عملیات
6- ترور : ایجاد رعب و وحشت و از بین بردن مخالفان
7- توتا لیتا ریونیسم : اعتقاد به حکومت جمعی و دخالت در کلیه شئون زندگی افراد
8- داینامیسم : اصالت روح وتشکیل جهان از ذرات آن
9- دموکراسی : حکومت مردم بر مردم
...
بسم الله الرحمن الرحیم
توهینی دیگر به مقدسات توسط فرزندان شیطان
اخطار:مسلمانان جهاد نزدیک است!
ما می توانیم اگر بخواهیم
.: Weblog Themes By Pichak :.